عشق پاک...
يک روز ميفهمي دوستت داشتم
سربه سرت نميزاشتم
عشق من پاک بودو تو رو از ته دلم ميخواستم
اين همه بدي کردي تو اما بازم نتونستم
بيخيال چشمات بشم چون که خودتو ميخواستم
توي که همه وجودم وجود عشق تو بود
نواهاي رفتنت تو دست کدوم نامرد سرود
حيف که نقاب تو افتاد زدي ساز جداي
وکر نه باور نمي کردم که اينقدر بي وفاي
حالا ديگه خستمو دلگيرم از دل دادگي
سرده اجاق آرزوم کارم شده آوارگي
صدام رو به سکوت و شعرام دارن تموم ميشن
مدام به اين فکر ميکنم چرا نموندي پيشم
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: